تفاوت مدیریت و رهبری در چیست؟

مقدمه:

در سالهای اخیر به دلایلی که در مقاله به آن اشاره شده است استفاده از نقش رهبری در سازمانها حائز اهمیت شده است.

امروزه بسیاری از پیشگامان اهل توسعه سازمانها و کسب و کارهای خود را مجهز به رهبران توانا کرده اند.

به همین دلیل تفاوت میان نقش رهبری و مدیریت نیز قابل توجه است.

مقاله پیش رو به هدف تفکیک تعاریف مدیریت و رهبری نوشته شده است

و به زبانی ساده مختصرا  تفاوت میان دو  نقش رهبر و مدیر در سازمانها را شفاف کرده ام.

لینک جلسات کوچینگ توسعه فردی و کسب و کار

مدیریت چیست؟

مدیریت به پاره ای از فعالیت های اثر بخش و کارآمد گفته می شود.

فعالیت های اثر بخش مدیریت به صورت فرایند محور، مستمر و طبق اصول و قواعد مشخصی انجام میشود.

هدف از انجام فرایندهای مدیریتی در سازمانها و کسب و کارها دستیابی به نتایج عملکردی بهتر در زمان مناسب و با منابع مشخص است.

مدیریت یک علم است که تمرکز آن روی استفاده بهینه از منابع مادی و انسانی در زمان مشخص است.

با تکیه بر علم مدیریت می توان نتایج عملکرد را مشاهده و ارزیابی کرد.

مدیر کیست؟

مدیر فردی است که یا به صورت ذاتی و یا اکتسابی علم مدیریت را آموخته و یا تجربه کرده است.

التبه در مدیریت نوین، مدیر فردی است که با تکیه بر استعدادهای مدیریتی خود،

علم و تکنیک های مدیریتی را فراگرفته و به دنبال نتایج عملکردی بهتر توسط افراد مناسب در زمان کوتاه تر است.

مدیر کسی است که سرپرستی یک یا چند گروه از افراد را در سازمان و یا کسب و کار مورد نظر به عهده دارد.

مدیر سرپرستی است که از ضوابط و قوانین شرکت آگاه بوده و حرکت پرسنل را در غالب استانداردهای مشخص شده رصد می کند.

مدیر نظارت بر عملکرد کارکنان تحت سرپرستیش را دارد و از انحراف آنها جلوگیری میکند.

مدیر با تکیه بر ماموریت اصلی سازمان، خط و مشی حرکت سیستم را برنامه ریزی کرده
و با مشخص کردن نقش افراد در سازمان و کسب و کار، سیستم را به حرکت وا میدارد.

بنابراین مدیر نقشی فرایند محور و اجرایی دارد که با تعیین نقش ها، وضع قوانین ،

برنامه ریزی منظم و نظارت بر عملکرد اهداف سازمان را محقق می سازد.

رهبری چیست؟

رهبری به پاره ای از فعالیت ها می گویند که به هدف هم افزایی هر چه بیشتر در سازمان و یا کسب و کار اجرا می شود.

هم افزایی در سازمان منجر به افزایش کارمندان وفادار، روحیه تیمی بالا، انگیزه بالا، اجرای اصلاحات جدید و … میشود.

علم رهبری با تمرکز به تبیین ماموریت اصلی سازمان و هم نوایی هر چه بیشتر پرسنل،

مسئولیت پذیری و اثرگذاری هر یک از افراد را در مجموعه بالا می برد.

بسیاری رهبری را یک ویژگی ذاتی می شناسند.

از لحاظ علمی رهبری یک استعداد ذاتی است که برای تشخیص و  ابراز آن نیاز به مهارت هایی داریم که در به کارگیری این استعداد ذاتی یاریمان کند.

بدیهی است که استعداد ذاتی به تنهایی باعث پیروزی رهبران نبوده و نخواهد بود.

لینک جلسات کوچینگ توسعه فردی و کسب و کار

رهبر چه کسی است؟

رهبر فردی اثرگذار است که عده زیادی از او پیروی می کنند.

با تکیه بر ویژگیهای شخصی و سبک های رهبری مختلف،  بر همراهی هر چه بیشتری پرسنل با اهداف سازمان می کوشد.

اثرگذاری رهبران منوط به آموختن مهارت هایی است که علاوه بر اینکه نگرش رهبری را در رهبران تثبیت می کند

بلکه هوش هیجانی آنها را تقویت می کند.

در رهبری نوین افراد برجسته ای مثل دنیل گلمن در کتاب رهبران نوین مکررا تکرار می کند

که تمایز رهبران در پرورش هوش هیجانی آنهاست.

دنیل گلمن هوش هیجانی را حاصل خودآگاهی، خودتدبیری، آگاهی اجتماعی و مدیریت ارتباطات میداند.

بی شک هر کدام از ۴ عنصر خودآگاهی، خودتدبیری، آگاهی اجتماعی و مدیریت ارتباطات در برگیرنده زیرمجموعه ای از توانمدیها هستند

که رهبران با ارتقای آنها می توانند در هرچه بیشتر هم نوا کردن سازمان از آن بهره ببرند.

تمایز رهبران در شیوه نگرش، استفاده از سبک های مختلف رهبری در زمان مقتضی و قدرت هوش هیجانی آنهاست.

بدیهی است که رهبران موفق در شیوه نگرش، قدرت هوش هیجانی و همچنین استفاده به هنگام در سبک های رهبری منحصر به فرد هستند.

لینک جلسات کوچینگ توسعه فردی و کسب و کار

دلایل مهم افزایش استفاده از نقش رهبری در سازمانهای پیشگام و اهل توسعه چیست؟

در گذشته، رهبری در کسب و کارها جایگاه گسترده امروزی را نداشت و به همین دلیل در بسیاری از کتب مد

یریتی وظیفه رهبری کردن نیز به عهده مدیران بوده است.

اما با گذشت زمان و افزایش کسب و کارها، نقش رهبری در سازمانها و کسب و کارها  بیشتر از گذشته مورد توجه واقع شده است.

آن زمان که بشر متوجه سینرژی جمعی در کسب وکارها و نتایج فوق العاده آن شد و به نوعی کسب و کارها به کارهای گروهی و استارتاپی روی آوردند،

نیاز به رهبر نیز در سازمانها بیش از پیش احساس شد.

رشد تکنولوژی مخابره سریع تجارب موفق استفاده از رهبری در سازمانها و کسب و کارهای پیشگام را در دنیا به همراه داشت.

به همین دلیل رشد تکنولوژی نیز از عوامل دیگر در ترویج و ضرورت استفاده از نقش رهبری در سازمانها و کسب و کارها شد.

از دیگر عوامل الزام آور استفاده از نقش رهبری در سازمانها می توان به ورود نسل Z به کسب وکارها اشاره کرد.

نسلی که به دنبال خلاقیت و نوآوری است و کارکردن به شیوه گذشته مدیر و کارمندی برایش نامانوس است.

بنابراین سازمانها و کسب و کارهای پیشگام در توسعه به دنبال خلق رهبران توانا و یا تجهیز مدیران علاقه مند به مهارت های رهبری هستند.

چرا که آینده توسعه ای سازمانها و کسب وکارها به افزایش نقش رهبری در سازمانها وابسته است.

لینک جلسات کوچینگ توسعه فردی و کسب و کار

تفاوت رهبری با مدیریت در چیست؟

درست است که در گذشته مدیریت و رهبری را یکسان می پنداشتند

اما امروزه تفاوت های ملموسی در رابطه با این دو علم در دسترس است.

تفاوت اصلی رهبری و مدیریت در نوع نگرش و توانمندیهای افراد است.

نگرش مدیران به کار، انجام فعالیت ها تحت استانداردها و ضوابط و قوانین است.

برای مدیران اجرای دستورالعمل ها، نظارت بر اجرایی شدن پروژه ها،

خارج نشدن از دستورالعمل ها، استفاده به جا از پرسنل، برنامه ریزی، زمان بندی و خلق نتایج شگرف، مطلوب است.

و این در حالیست که تمرکز رهبری بر میزان اثرگذاری و هم نوایی بیشتر است.

در رهبری تبیین آرمان ها و ماموریت سازمان، پرورش پتانسیل های افراد، همکاری و هم نوایی بیشتر، رفع تضادها و ناهمانگی ها،

تصمیم گیری جمعی اهمیت دارد.  خلاصه اینکه در رهبری هر فعالیت و مهارتی که منجر به هم افزایی بیشتر و افزایش کار گروهی شود مورد توجه است.

بنابراین رهبری و مدیریت هر کدام از نقش های ضروری در کسب و کارهای امروزی هستند.

چرا که کسب و کارهای امروز هم نیاز به هماهنگی و حس تعهد و اصلاحات عمیق وجود دارد

و هم نیاز به قوانین و دستورالعمل های اجرایی.

لذا به فراخور هر کدام نقشی همچون مدیر و رهبر در سازمانها خلق می شود.

لینک جلسات کوچینگ توسعه فردی و کسب و کار

استفاده از رهبری در سازمانها موثرتر است یا مدیریت؟

اساسا سوال بالا اینکه در سازمانها رهبری موثرتر و یا کارآمدتر است یا مدیریت، سوال غلطی است.

چرا که علاوه براینکه هر دو نقش رهبر و مدیر برای سازمان ضروری است، حوزه عملکرد هر کدام متفاوت است.

وجه اشتراک پر رنگ رهبری و مدیریت کار کردن روی حوزه منابع انسانی است

در حالیکه هریک از زاویه متفاوت و با شیوه منحصر به فردی با منابع انسانی رو به رو می شود.

سوال بالا اینکه مدیریت موثرتر است یا رهبری مانند این است که بپرسیم بقا بهتر است یا تکامل.

همه انسانها برای تکامل نیاز به بقا دارند و برای ادامه حیات نیاز به تکامل.

حتی در مغز نیز قسمتی از حافظه مانند رادار عمل میکند و به صورت مداوم سیگنالهایی را مخابره میکند

و حال آنکه قسمت دیگر مسئول پردازش سیگنالهاست.

بنابراین حیات یک سازمان و یا کسب و کار قطعا به حضور هر دو نقش رهبری و مدیریت بستگی دارد.

بدیهی است که تکامل سازمانها به تعامل درست نقش های مختلف در سازمان و یا کسب و کار از جمله مدیریت و رهبری دارد.

لینک جلسات کوچینگ توسعه فردی و کسب و کار