آنچه در این مطلب میخوانید
در مقاله سیستم سازی و نقطه اشتراک کسب و کارهای موفق
قصد دارم نقطه کانونی سیستم سازی را برای صاحبان و
رهبران کسب و کارهایی که به دنبال موفقیتند بیان کنم .
سیستم سازی کسب و کار به چه درد می خورد؟
سیستم سازی یک ابزار کاربردی است که در جعبه ابزار
رهبران و صاحبان کسب و کارهای موفق به چشم میخورد.
به عبارت دیگر سیستم سازی کسب و کار همان ابزاری است
که با پیاده سازی آن قدرت و کنترل صاحبان و رهبران کسب و کارها
بیشتر می شود.
سیستم سازی کسب و کار همان ابزاری است که وابستگی کسب و کارها را
به حضور فیزیکی رهبران و صاحبان کسب و کارها کم میکند.
هدف سیستم سازی کسب وکار خلق فضایی است که این اجازه را به
رهبران و صاحبان کسب و کارها می دهد تا از انجام کارهای روزانه
فاصله بگیرند و کسب و کارشان را از بالا نظاره کنند و مطمئن باشند
همه کارها بدون کاستی همانند خودشان در حال انجام است.
سیتم سازی کسب و کار تمرکز رهبران و صاحبان کسب و کار را
از خاموش کردن آتش به پیدا کردن سیستمی ضدحریق سوق می دهد.
از طرف دیگر با سیستم سازی کسب و کار عارضه یابی به ویژه در
زمان بحران راحت تر می شود.
سالهاست که به عنوان کوچ رهبری سیستم در خدمت مدیران و رهبران
کسب و کارها هستم و بارها از نزدیک شاهد بوده ام که سیستم سازی
چگونه نتایج کسب و کارها را به مرور زمان تغییر داده است.
لذا باور دارم هر چه در سیستم سازی کردن کسب و کار دقت و زمان
بیشتری به خرج دهیم در انتها نتایجمان به صورت چشمگیری از رقبا فاصله خواهد گرفت.
اشتباه رایج صاحبان کسب و کارها در سیستم سازی چیست؟
اگر از من به عنوان کوچ سیستم سازی که سالهاست در خدمت رهبران و
صاحبان کسب و کارها بوده ام بپرسند اشتباه رایج مدیران در پیاده سازی
سیستم سازی در کسب و کارهایشان چیست ؟ خواهم گفت
تعریف اشتباهی که از سیستم سازی در ذهن ایشان جا افتاده است.
و هربارکه به عنوان یک کوچ سیستم سازی پای دردل همکارانم از
سیستم سازی در کسب و کارهای دیگر مینشینم بیشتر باور میکنم که تفاوت
تعریف و یا نگاه مدیران از سیستم سازی چقدر چرخ کسب و کار را خشن تر می کند.
اشتباه رایج اغلب رهبران و صاحبان کسب و کارها این است که فکر می کنند
سیستم سازی یعنی ورود سیستم های مکانیکی و هوشمند و کم شدن وابستکی
به نیروی کار.
اگر چه در سیستم سازی اصولی به ورود سیستم ها مکانیکی و هوشمند
نیز میرسیم اما حداقل به من که بارها ثابت شده است بدون شناخت
زیر سیستم ها و فرایندهای رابط آنها در کسب و کار نمی توانیم
کسب و کاری را به سمت مکانیکی و هوشمند شدن سوق دهیم.
ولی از آنجا که اغلب رهبران و صاحبان کسب و کارها با
چالش نیروی انسانی رو به رو هستند لذا انتظارشان از سیستم سازی
شبیه وردی است که غول چراغ جادو می خواند.
لذا بزرگترین اشتباه رایج میان صاحبان کسب و کارها،
تعریف و باور ناصحیحی است که از سیستم سازی کسب و کار
و روند اجرای آن دارند.
وظیفه اصلی صاحبان کسب و کارهای موفق چیست؟
باور کنید که صاحبان کسب و کارهای موفق نه از شما
باهوش ترند و نه سخت کوش تر.
فقط آنها یاد گرفته اند تمرکزشان را جای درستی خرج کنند.
صاحبان کسب و کارهای بزرک درگیر کارهای روزمره و حتی
جلسات مختلف نمی شوند.
یا بهتر بگویم رهبران و صاحبان کسب و کارهای موفق وظیفه خود را
در انجام کارهای فوق العاده وشرکت در جلسه های بزرگ نمی بینند.
بلکه وظیفه خود را در تنظیم سیستم ها و زیر سیستم های کوچکی
می دانند که نتایج و محصولات را تغییر می دهد.
کاری که اغلب رهبران وصاحبان کسب و کارهای دیگر از
کنارش راحت وساده می گذرند.
رهبران و صاحبان کسب و کارهای موفق خوب می دانند که
وظیفه اصلیشان ایجاد یک تفکر سیستمی در خود و ترویج آن در
تک تک اجزا کسب و کارشان است.
درست است که رهبران و صاحبان کسب و کارهای موفق سخت تلاش می کنند
اما تلاش آنها مفید و هوشمندانه است.
هیچ گاه رهبر و یا صاحب یک کسب و کار موفق وظیفه خودش را در
پیدا کردن راهی برای درآمدن از چاله های کسب وکار نمی دانند بلکه
انها نقطه تمایزشان را در ساختن سیستمی می دانند که زمینش مسطح و
بدون چاله است.
لذا وظیفه رهبران و صاحبان کسب و کارهای موفق شناخت اهداف راهبردی
و اصول اجرایی کسب و کارشان است و بیشترین تمرکز ایشان روی
نوشتنن و مستند سازی روش های اجرایی کار است.
این گونه میزان کنترلشان را روی کار بالا می برند و می توانند
کسب و کارشان را از دور نیز هدایت کنند در حالی که خوب میدانند
هر لحظه در کسب وکارشان چه میگذرد.
نقطه اشتراک کسب و کارهای موفق با سیستم سازی چیست؟
نتایج سیستم سازی کسب و کاها نشان می دهد که
نقطه اشتراک همه کسب و کارهای موفق تفکر سیستمی رهبران و صاحبان
آنها است.
نقطه اشتراک کسب و کارهای موفق با سیستم سازی،
درک این موضوع است که
موفقیت تنها از راه ایجاد ذهن سیستمی امکان پذیر است.
لذا زمانی که بقیه رهبران و صاحبان کسب و کارها در حال انجام
کارهای روزمره ای هستند که می دانند هیچ کس به خوبی آنها
انجام نمی دهد رهبران و صاحبان کسب و کارهای موفق با
نگاه سیستمی در حال بررسی کسب و کارشان از ابعاد دیگری هستند.
نقطه اشتراک کسب وکارهای موفق رهبران وصاحبانی است
که درگیر روزمرگی نمی شوند و هر لحظه در تلاش اند تا با
شناخت بهتر از زیر سیستم های کسب و کارشان و ترمیم و نگهداری از
آنها کسب و کارشان و کارمندانشان را از روزمرگی رهایی بخشند.
نقطه اشتراک کسب و کارهای موفق رهبران و مدیرانی هستند که
با ایجاد تفکر سیستمی، تلاش هایی منسجم برای حفظ ثبات و کیفیت
در تولید انجام می دهند و خوب می دانند بیشترین تلاششان باید روی
نظارت و تنظیم، نگهداری و مستند سازی سیستم ها باشد.
بنابراین به طور خلاصه می توان گفت نقطه اشتراک کسب و کارهای
موفق وجود رهبران و صاحبان آنها هستند که با نهادینه کردن تفکر سیستمی
در خود و مجموعه شان بیشتر و مفید تر کارمی کنند.