آنچه در این مطلب میخوانید
در این مقاله به معرفی مختصری از کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی از دکتر مارشال روزنبرگ ترجمه کامران رحیمیان پرداختهایم. اگر به دنبال کتابی علمی و عملی میباشید که روابط با کیفیتی را برای شما به ارمغان آورد، به سراغ کتاب خوبی آمدهاید. کتابی کاملاً کارگاهی با مثالهای متعدد و متنوعی که به شما در آر تباط با خود و دیگری یاری میرساند. در این مقاله به روش ان. وی.سی، پرداختهایم، روشی که دکتر مارشال روزنبرگ برای ایجاد یک رابطه با کیفیت آموزش داده است. مطالعه این کتاب را به همه، به ویژه آنان که در مسند قدرت هستند پیشنهاد میکنم.
در کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی چه میآموزید؟
کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی، کتاب کارآمدی است که از اتاق خواب تا اتاق هیئت مدیره، از کلاس درس تا منطقه جنگی، هر روز زندگی را دست خوش تغییر میکند. در کتاب ارتباط بدون خشونت روشی صلح آمیز و مؤثر با نام ان. وی.سی NVC برای رسیدن به ریشه خشونت و درد را میآموزید. نویسنده بر این باور است که دلیل بی کیفیت شدن و یا ناپایداری روابط در خشمهای پردازش نشده ایست که گاهی به دلیل نبود و یا کمبود آگاهی، در رفتارهای ما پیداست.
بیشتر ما مشتاق مهارتهایی هستیم که کیفیت روابطمان را تقویت کند، روابطی که بتوانیم عزت نفسمان را جراتمندانه در آنها زندگی کنیم. رابطه با کیفیتی که حس ما را از توانمندیها فردیمان عمق ببخشد و دیگری را از ارتباط با ما خشنود سازد. اما متاسفانه بیشتر ما از بدو تولد برای رقابت، قضاوت، درخواست آمرانه و تشخیص، آموزش دیدهایم. ما یاد گرفتهایم که با چه چیز «درست» و «غلط» است فکر کرده و با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. روشهای عادتی ما در ارتباطاتمان در بهترین شرایط که فکر میکنیم و حرف میزنیم ارتباط را دشوار میکند و عدم درک یا ناامیدی خلق میکند. و همین روشها ممکن است علت خشم و درد شوند، و ما را به خشونت سوق دهند. و شاهد این باشیم که حتی کسانی با بهترین نیتها، ناخواسته تعارضهای بی پایان خلق کنند.
روش ان. وی.سی NVC به ما کمک میکند به عمق برویم و ببینیم که چه چیزی درون ما زنده است. کشف کنیم چگونه همه اعمال ما مبتنی بر نیازهای انسانی است که در پی برآورده شدن آنها هستیم. در این فرایند با ادبیات احساس و نیاز آشنا میشویم. شناخت احساس و نیاز، کمک میکند آنچه را در هر لحظه در درون ما میگذرد به وضوح ابراز کنیم. وقتی نیازهایمان را درک و اعلام میکینم پایه مشترکی برای روابط رضایت بخش تولید میکنیم.
درباره مارشال روزنبرگ نویسنده کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی
دکتر مارشال روزنبرگ روانشناسی آمریکایی و نویسنده کتاب ارتباط بدون خشونت زبن زندگی است. او به عنوان پایه گذرا ارتباط بدون خشونت در سراسر دنیا شناخته میشود. همچنین یک سازمان غیرانتفاهی با نام «مرکز ارتباط بدون خشونت» را بنیان گذاری کرده است. او با الهام گرفتن از دکتر آرون گاندی، نوه مهاتما گاندی، مؤسس و رئیس موسسه بدون خشونت و همچنین دکتر کارل راجرز یکی از چهرههای اصلی در رویکرد روانشناسی انسان گرایانه توانست کارگاههای موفق و زیادی را در سراسر دنیا برای ترویج ارتباط بدون خشونت تشکیل دهد. مارشال روزنبرگ در سال ۲۰۱۵ در سن ۸۱ سالگی چشم از دنیا فرو بست.
دکتر مارشال روزنبرگ معتقد بود که انسانها بر سرشت محبت کردن خلق شدهاند. یعنی محبت کردن به دیگران و پذیرش محبت دیگران جزء سرشت ماست. وکتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی را پیرامون پاسخ به دو سؤال زیر نوشته است:
- چه عواملی ما را از ذات با محبتمان جدا میکند و به سوی رفتارهای خشونت آمیز و جابرانه سوق میدهد؟
- چه چیزهایی به برخی افراد چنان قدرتی میدهد که حتی تحت سختترین شرایط بازهم با ذات با محبتشان مرتبط باشند؟
مارشال روزنبرگ در پی پاسخ به این دو سؤال به روشی دست یافت که در آن راه شکوفایی محبت طبیعی فراهم میشود. و آن را ارتباط بدون خشونت زبان زندگی نامید. بدون خشونت به معنی حالت طبیعی از محبت است که پس از محو خشونت از قلب، در ما پدید میآید همچنین بدون خشونت را میتوان مترادف با ارتباط محبت آمیز دانست.
مارشال روزنبرگ به شیوهای چهار مرحلهای در کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی اشاره دارد که به آن فرایند ان. وی.سی میگوید. شیوهای که مرحله اول آن مشاهده، مرحله دوم آن درک احساس، مرحله سوم آن کشف نیاز و مرحله چهارم آن تقاضا میباشد. مشاهده دقیقی که در یک موقعیت اتفاق می افتد مانند مشاهده دقیق گفتهها، شنیدهها و رفتارها فارغ از اینکه به زندگی ما غنی بیشتری میدهند یا نمیدهند. سپس درک احساسمان از آن مشاهده و پاسخ به این سؤال که آیا ما رنجیدهایم، ترسیدهایم، خوشحالیم، عصبانی هستیم و …؟. مرحله سوم تشخیص نیازی که پشت هر یک از احساسهایی است که درک کردهایم. و در نهایت بیان تقاضا از طرف مقابلمان یعنی رسیدن به آن چیزی که با برآورده شدنش زندگی شما غنیتر میشود.
فرایند ان.وی.سی NVC
فرایند ان. وی.سی روشی است که مارشال روزنبرگ برای داشتن یک ارتباط بدون خشونت ارائه داده است. همانطور که پیشتر گفتیم روزنبرگ معتقد بود که محبت کردن و پذیرش محبت دیگران جزء سرشت انسانهاست. و او مدل ان. وی.سی را بر پایه نثار از صمیم قلب (محبت) جایگزین الگوهای ارتباطی گذشته کرد. ان.وی.سی کمک میکند تا رابطه ما با خودمان و دیگران به گونهای برقرار شود که محبت وجودمان شکوفا شود. در فرایند ان. وی.سی لازم نیست طرف مقابلمان نیز آن را بشناسد و یا تمایل به دانستنش داشته باشد کافی است ما به اصول ان.وی.سی پایبند باشیم و تنها انگیزهمان محبت کردن باشد. در این فرایند آنها نیز اندک اندک با ما همراه میشوند و سرانجام قادر خواهیم بود با مهربانی پاسخ یکدیگر را بدهیم. بنابراین این نکته حائز اهمیت است که هدف ان. وی.سی تغییر مردم و تغییر رفتار آنها به منظور پذیرش روش ما نیست.
فرایند ان. وی.سی یک فرایند چهار مرحلهای است. مرحله اول، مشاهده نام دارد. دراین مرحله باید آنچه میبینیم، میشنویم، لمس میکنیم بدون در آمیختن با ارزیابی و قضاوت فقط مشاهده کنیم. البته این بدان معنا نیست که بی طرفی را پیش بگیریم و ارزیابی نکنیم بلکه بدین معناست که در این روش نیاز به توانایی تفکیک این دومرحله یعنی جداسازی مشاهده از ارزیابی داریم. زیرا در صورت درآمیختن مشاهده و ارزیابی عکس العمل طرف مقابلمان دفاع و مقاومت خواهد بود. به عنوان مثال وقتی می گوییم «فلانی زشت است» به جای مشاهده از ارزیابی استفاده کردهایم. و اگر این جمله را به «چهره فلانی برای من جذابیتی ندارد» تبدیل کنیم مشاهده بدون ارزیابی خود را بیان کردهایم.
مرحله دوم فرایند ان. وی.سی شناخت احساس میباشد. یعنی زمانی که واقعیتی را بدون ارزیابی مشاهده کردیم در ما چگونه احساسی به وجود آورد. از آنجا که همیشه «روش صحیح تفکر» مورد توجه بوده است، واژگان ما در ارتباط با احساس بسیار محدود میباشد. ما یاد میگیریم در جستجوی آن باشیم که چه چیزی دیگران فکر میکنند برای من درست است تا انجام دهم یا بگویم. مانند اینکه اگر دختری فریاد بزند می گویند دختر که صدایش را بالا نمیبرد و اگر پسری گریه کند میگویند پسر که گریه نمیکند. بنابراین درفرهنگی زیستهایم که نه تنها شناخت احساس به انسان آموخته نشده است بلکه بیان عاطفه و احساس نیز مردود اعلام شده است. به عنوان مثال به مصاحبه کاری دعوت میشوید که شما را نگران میکند. اگر در همان لحظه به جای بی توجهی به احساسمان، لحظهای به درونمان سفرکنیم، میتوانیم احساس ترسمان را از این مصاحبه شناسایی کنیم. احساسی که اگر به درستی شناسایی نشود قطعاً در رابطه ما با فرد مصاحبه کننده و آینده شغلی ما تأثیر گذار خواهد بود.
مرحله سوم فرایند ان. وی.سی کشف نیازهایی است که پشت هر احساسی نهفته است. هنگامی که مشاهدهای از واقعیتی رخ میدهد بلافاصله احساسی در ما هویدا میشود که حاصل نیازی است که این گونه خود را بروز میدهد. لذا میتوان گفت نیازهای ما توسط شناخت احساسمان در زمان مشاهده، رمز گشایی میشوند. قضاوت، انتقاد، تفسیر و تحلیل دیگران همه، بیان وارونهای از نیازهای ما میباشد. هر چه بیشتر بتوانیم بین احساسها و نیازهایمان ارتباط برقرار کنیم، به همان اندازه برای دیگران راحتتر خواهد بود که به نیازهای ما پاسخ محبتآمیزتری بدهند. به عنوان مثال در شرایطی هستید که فردی در حال فریاد زدن میباشد. این مشاهده شما را میترساند یا خشمگین میکند. اگر به خشم شما بپردازیم در مییابیم که در آن لحظه، نیاز شما آرامش و احترام بیشتر است.
مرحله چهارم فرایند ان. وی.سی بیان تقاضایی است که زندگی مارا غنیتر میکند. این مرحله از فرایند به این موضوع میپردازد که چه تقاضاهایی از دیگران، زندگی ما را غنیتر میکند. غالباً در بیان تقاضاهایمان تمرکزمان را بر آنچه نمیخواهیم معطوف میکنیم تا آنچه تمایل داریم. این نوع تقاضا کردن به زبان منفی در تقاضا شناخته میشود. زبان منفی در تقاضا دو مشکل را به وجود میآورد اول آنکه طرف مقابل را دچار سردرگمی میکند زیرا او دقیقاً نمیداند شما چه میخواهید. و مسئله دوم اینکه مقاوت او را بر میانگیزد. بنابراین در این مرحله از جملات انتزاعی، دوپهلو و مبهم اجتناب کنید. و نکته مهم دیگر این است که تقاضا یک درخواست آمرانه نمیباشد. به عنوان مثال فردی با صدای بلند با شما صحبت میکند. در چنین موقعیتی احساس ترس در شما ایجاد میشود. نیاز به امنیت بیشتری در ارتباطتان دارید و این گونه تقاضا میکنید «زمانی که صدایت بلند است من از تو میترسم نیاز دارم با صدای همیشگیت با من صحبت کنی این گونه بهتر میتوانم صحبتهایت را گوش کنم».
چهار رفتاری که ارتباط بدون خشونت را مسدود میکند
در کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی، مارشال روزنبرگ به چهار رفتاری که ما را از داشتن ارتباطات بدون خشونت محروم میکند، پرداخته است. رفتار اول قضاوت گری است. «قضاوت کردن» یعنی دیگری و رفتارهایش را بر اساس ارزشهایمان ارزیابی کنیم. و درنهایت پی ببریم که در ارتباط با او چگونه رفتاری را باید اتخاذ کنیم. بنابراین قضاوت گرها افرادی هستند که دنیا را از زاویه «درست» و «غلط» و انسانها را از به دو دسته «خوبها» و «بدها» تقسیم میکنند.
رفتار دومی که در این کتاب به عنوان رفتار مخرب بیان شده است «مقایسه کردن» میباشد. مقایسه کردن نوع دیگری از قضاوت کردن است. دن گرین برگ در کتاب «چگونه خود را بدبخت کنید» قدرت مخرب و موذی مقایسه کردن را بیان میکند. او پیشنهاد میکند اگر کسی میخواهد حقیقتاً زندگی را برای خود تلخ کند کافی است که خودش را با دیگران مقایسه کند. مقایسه کردن احساس بدبختی خود خواستهای را در انسانها ایجاد میکند.
«انکار مسئولیت» رفتار سومی است که در کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی به عنوان رفتار مخرب برشمرده شده است. انکار مسئولیت یا مسئولیت گریزی نوع دیگری از ارتباط بیگانه ساز از زندگی است. و میتواند چنان بر آگاهی ما سایه افکند که فراموش کنیم ما مسئول نحوه تفکر و چگونگی احساسها و اعمالمان هستیم. وقتی بر مسئولیتمان برای چگونگی رفتار، تفکر و احساس خود آگاه نیستیم خطرناک خواهیم بود. مانند «دستور مافوق بود باید انجام دهم» این جمله انکار مسئولیت شما را میرساند زیرا شما برای حفظ شغلتان انتخاب میکنید که دستور مافوقتان را اجرا کنید.
رفتار چهارمی که ما را از داشتن ارتباط بدون خشونت محروم میسازد «درخواست آمرانه» است. درخواست آمرانه یعنی دیگری را مجبور به انجام کاری کنیم. در این نوع درخواست، طرف مقابل میداند با سرباز زدن از انجام آن کار به صورت آشکار یا پنهان با شرم و یا تنبیه تهدید میشود. این نوع رفتار در فرهنگ ما رایج است به ویژه در میان افرادی که صاحب قدرت میباشند.
همدلی چیست؟
همدلی فاکتوری است که تنها با حضور امکانپذیر میباشد. یعنی لازم نیست کاری کنید، کافی است حضور داشتهباشید. همدلی درک همراه با احترام از آن چیزی است که دیگران تجربه میکنند. یا به زبانی دیگر همدلی، خالی کردن ذهن به همراه گوش دادن با تمام وجود میباشد. بنابراین میتوان گفت گوش دادن فعالانه از لازمههای همدلی میباشد.
در ارتباط با دیگران همدلی زمانی اتفاق می افتد که پیش فرضها و قضاوتها را کنار بگذاریم. هر موقعیتی در زندگی علیرغم تمام شباهتهایش مانند یک کودک تازه متولد شده، جدید و غیر قابل پیشبینی است. بنابراین نیاز به واکنشی دارد که نمیتوانید از قبل آماده کنید. نصیحت کردن، اطمینان بخشیدن و توضیح نظر و احساسهای خودمان و … از رفتارهایی مسدود کننده همدلی میباشد.
مهمترین جزء همدلی حضور است. یعنی با تمام وجود برای فرد دیگر و هر آنچه او تجربه میکند، حضور داریم. این نوع از کیفیت حضور، همدلی را از همزادپنداری و یا هم دردی مجزا میکند. این اعتقاد که ما مشکل را حل کنیم تا دیگران احساس بهتری داشته باشند ما را از همدلی کردن باز میدارد.
غیرممکن است چیزی را به دیگران بدهیم که خودمان آن را نداریم. برای اینکه بتوانیم همدلی کنیم به همدلی نیاز داریم. وقتی خود را در حالت تدافعی و یا ناتوان از همدلی یافتیم به این معنی است که نیاز داریم الف) صبر کنیم، نفس بکشیم و با خودمان همدلی کنیم. یعنی کیفیت حضور و توجهمان را به خودمان هدیه دهیم. اگر این مهارت را بیاموزیم ظرف چند ثانیه ما را آماده حضور برای دیگری میکند. ب) بدون خشونت فریاد بکشیم. زمانی که توان همدلی ندارید میتوانید فریاد بزنید و به دیگران ناتوانیتان را اعلام کنید اینکه من غرق درد هستم و امروز نیاز به آرامش و سکوت بیشتری دارم. ج) استراحت کنیم. حال اگر فردی قادر به همدلی با ما وجود ندارد و نمیتوانیم با خود همدلی کنیم همچنین مجال فریاد بدون خشونت هم نداریم لازم است به کنج آرامی پناه ببریم تا خود را برای حضور آمادهسازیم.