آنچه در این مطلب می‌خوانید
چگونه می توان با فساد سازمانی مبارزه کرد با استفاده از کوچینگ رهبری
چگونه می توان با فساد سازمانی مبارزه کرد با استفاده از کوچینگ رهبری….
مقدمه:
فساد سازمانی برای بسیاری از مدیران و رهبران
با طرز فکر نامحدود حائز اهمیت است. زیرا خوب می دانند
فرهنگ سازمانی که فساد در آن رخنه کند بی شک در مدت زمان محدود، سازمان را متلاشی می کند.
لذا اگر به دنبال ایجاد فرهنگ سازمانی هستید
که علاوه بر پربازده بودن از نظر مالی به بقای سازمان شما نیز بیاندیشد
بی شک مطالعه مقاله چگونه می توان با فساد سازمانی مبارزه کرد
با استفاده از کوچینگ رهبری را به شما پیشنهاد می دهم.
فساد سازمانی چیست؟
آن زمان که در یک سازمان که متشکل از گروه های مختلف و منابع گوناگون است
هرج و مرج رخ می دهد شما با پدیده فسار سازمانی رو به رو می شوید.
هرج مرج فرهنگ ناپایداری است که قدرت مشاهده گری خود را در بعد وسیع از دست داده است.
مانند انسانی که چنان درگیر مسائل زندگی و شخصی خود گشته است
که دیگر نمی تواند به دوردست ها و افق های تازه بیاندیشد.
در سازمان هم به همین گونه است
آن زمان که رسیدن به اهداف سازمانی منوط به تمرکز
بر عملکردهای مالی ماهانه و یا سالانه می گردد
شاهد رخداد رفتارهایی هستیم که راه و روش معمول
را برای تحقق اهداف مالی دور زده یا زیر پا میگذارند.
در چنین سازمان هایی فساد به سرعت ریشه می دواند و شما شاهد
انحرافاتی هستید که به راحتی هدف را بر وسیله مقدم شمرده و
اخلاقیات که یکی از مهم ترین ارکان بقا در سازمانهاست از بین می رود.
لذا فساد سازمانی هرج و مرجی است که به ظاهر از یک گلوله برفی کوچک آغاز می شود
اما سازمان شما را به زوال و نابودی محکوم میدارد.
ریشه فساد سازمانی کجاست؟
بعضی می گویند که شرایط اقتصادی و سیاسی
کشور موجب فساد در سازمانها می شود.
بعضی می گویند بازی تجارت و تلاش بر بقا سازمان
در شرایط بحرانی فساد سازمانی را به همراه می آورد.
بعضی می گویند مدیران نالایق و بی توجهی به فرهنگ شایسته سالاری
موجب فساد سازمانی می شود.
خلاصه اینکه در باب موضوع فساد سازمانی تحلیل های بسیاری مطرح شده است
که هر کدام در جای خود قابل توجه و بررسی است.
اما واقعیت مهم در رابطه با فساد، زوال اخلاقی است که متاسفانه
یا کمتر به آن پرداخته شده و یا به دلیل نا آگاهی عنصر مهمی تلقی نشده است.
در جامعه ای که پرشده از ایده آل گراها و نتیجه گراها موضوع اخلاق، بچه گانه و بی اهمیت جلوه می کند
اما جامعه ای که فلسفه میداند و تاریخ می شناسد همیشه یک پای مشکلات عدول از اخلاق است.
لذا فساد سازمانی از زوال اخلاقی ایجاد می شود.
و زوال اخلاقی، شرایطی فرهنگی است که در آن به هر کس مجوز آن داده می شود
که حتی با پایمال کردن حق، به فکر منافع سازمانی باشد.
در فرهنگ زوال اخلاقی، افرادی که با رفتارهای مشکوک
به اهداف مالی سازمان جامه عمل پوشانده اند مورد حمایت و تشویق قرار می گیرد و
آنها که صداقت را پیشه کرده اما اهداف مالی را محقق نکرده اند با بی توجهی، مجازات می کند.
نکته حائز اهمیت در سازمانهای فاسد چیست؟
اغلب سازمانهایی که به فساد سازمانی آغشته شده اند متاسفانه خودشان آگاه به فساد سازمانی شان نیستند.
نکته قابل توجهی که در سازمانهای فاسد به چشم می خورد این است که
به اشتباه فکر میکنند که از اخلاقیات عدول نکرده اند.
البته به نظر من که به عنوان یک کوچ سالهاست
در کنار مدیران سازمانها هستم این امر بسیار طبیعی است.
زیرا سازمانهای ما بیش از هر چیز با نیروی منطق و تحلیل انسانی اداره می شود.
انسان با قدرت تفکرش می تواند برای هر رفتارش تحلیل
و منطقی بیاورد که تا دیروز حتی خود، آن را باور نداشته است.
بنابراین در هر انحرافی حتی انحراف اخلاقی می تواند خود را
با دلایل مختلف که اتفاقا بسیار هم منطقی جلوه می کنند گول بزند.
و اتفاقا همین جاست که حضور و نقش کوچ رهبری در کنار مدیران ضروری تر می شود.
در اغلب سازمانهای فاسد شعارهایی بر سر زبان مدیران و کارمندان سازمان است
که بسیار بدیهی طلقی می شود و فرهنگ سازمانی را به دنبال خود می کشد.
شعارهایی از قبیل :
زندگی خرج دارد.
این خواست مدیر است.
راه دیگری نداشتم.
بازی تجارت همین است.
برنده کسی است که به فکر خودش باشد.
منطق همیشه احساس را شکست می دهد.
منطقی تصمیم بگیر و به احساساتت توجه نکن.
اخلاق برای کتابهاست واقعیت زندگی چیز دیگری است. و ….
بنابراین نکته حائز اهمیت در تمامی سازمان های فاسد این است که خودشان را فاسد نمی پندارند
و برای هر یک از انتخاب هایشان کلی استدلال و توجیه دارند.
چگونه می توان فساد سازمانی را ریشه کن کرد؟
برای ریشه کن کردن فساد سازمان تحلیل های بسیاری وجود دارد.
گروهی می گویند مدیران نا لایق را کنار بگذارید،
بعضی می گویند شایسته سالاری را قاعده مند و لازم الاجرا سازید
بعضی می گویند به معیشت و رفاه کارمندان توجه کنید
بعضی می گویند ولایت مطلقه اصلاح شود همه چیز درست می شود
و …
اما موضوع حائز اهمیت که از قلم افتاده این است که شیوه تفکر محدود و نامحدود مدیران در سازمانها
برای هر یک از تعاریف و تحلیل های بالا، فهم متفاوتی را به همراه دارد.
به عنوان مثال پدر یا مادری را فرض کنید که فرزند بیمارش گوشه بیمارستان به دلیل کمبود نقدینگی
با مرگ دست و پنجه نرم می کند.
در چنین شرایطی دو رویکرد معمول وجود دارد:
- پدر و مادری که دست به هر کاری میزند تا پول مداوا به دست آورد. برای این دسته دزدی هم هزاران توجیه منطقی دارد و در آن لحظع بحرانی ممکن است بهترین راه حل باشد.
- پدر و مادری که تلاش می کند تا پول مداوا را بدست آورد ولی نه از هر طریقی لذا ممکن است هیچ وقت به مبلغ مداوا دست نیابد.
در رویکرد اول با والدی طرف هستیم که با طرز فکر محدود دغدغه اش را تنها بقا فرزند می بیند.
والد با طرز فکر محدود چنان درگیر مسئله زنده ماندن فرزندش است که فکر نمیکند فردا ممکن است زندانی بشود و فرصت بزرگ کردن بقیه فرزندانش را از دست بدهد.
و یا حتی به دلیل دزدی از کار بی کار شود و بقا خانواده کاملا به خطر بیافتد.
در حالی که رویکرد دوم، رویکرد والدی است که با طرز فکر نامحدود
از جایگاه یک مشاهده گر کمی به دوردست ها و افق های دیگری نیز می اندیشد.
و فراموش نکنیم در هر دو رویکرد ممکن است فرزند زنده نماند و یا مداوا شود و در دنیا برای زنده ماندن هیچ تضمینی وجود ندارد.
لذا طرز فکر محدود مدیرانی که موفقیت و بقا را در ارزیابی عملکرد مالی می دانند با
آن دسته از مدیرانی که فرهنگ سازمانی سالم را در موفقیت وبقا بر هر چیزی مقدم می انگارند
نتایج متفاوتی رقم خواهد زد.
بنابراین برای ریشه کن کردن فساد سازمانی قبل از هر چیز نیاز به مدیرانی داریم
که مهارت طرز فکر نامحدود را بدست آورده اند.
چگونه می توان مدیران را به طرز فکر نامحدود تجهیز کرد؟
برای ایجاد طرز فکر نامحدود نیاز به ذهنی داریم که
قابلیت تمرکز به صورت هم گرا و واگرا را در هر لحظه داشته باشد.
یعنی مدیری که بتواند با کنترل بر ذهنش هم جلوی پا سازمان را ببیند
و هم تصمیماتی اتخاذ کند که در مسیر چشم انداز سازمان باشد.
اما چگونه می توان از یک انسان انتظار داشت که در هر لحظه به ویژه در لحظات بحرانی
هم بتواند بحران را مدیریت کند و هم تصمیماتش شاکله فرهنگ سازمانی را به انحراف نکشد؟!
واقعیت این است که چنین انتظاری از یک انسان بسیار ساده انگارانه می باشد و
تنها رد پایش را می توان در فیلم های جیمز بند و مرد عنکبوتی و … یافت.
اگر به دنبال مدیران و رهبران با طرز فکر نامحدود هستید
تنها راه شما استفاده از جلسات کوچینگ رهبری است.
همراه شدن یک کوچ رهبری با مدیران و رهبران سازمانها آنها را نه تنها که به طرز فکر نامحدود تجهیز میکند
بلکه با همراهی یک کوچ، فشار تصمیم گیری ها کاهش یافته و هیچ زاویه ای از قلم نمی افتد.
کوچینگ رهبری ابزاری کاربردی و سودمند است که با تجهیز مدیران و رهبران به طرز فکر نامحدود
فرهنگ سازمانی بقا و توسعه را مبتنی بر اخلاقیات زنده نگاه می دارد.
آنچه در این مطلب می‌خوانید
آخرین مطالب
کوچینگ رهبری و افزایش جرئتمندی در مدیران
کوچینگ و افزایش جرئتمندی
کوچینگ و افزایش قدرت مالی
پادکست شکوفان
